عشق من  سید امیر علیعشق من سید امیر علی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
عشق من سید امیر حسینعشق من سید امیر حسین، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه سن داره

كودك من

22 ماهگي

پسر گلم                 بيست و دومين ماه تولدت مبارك...   عزيز تر از جانم، پسرم نسبت به ماه قبل پيشرفتهاي شما چه در صحبت كردن و چه در درك مفهومي كلمات و جملات و اطراف بيشتر شده.الان علاوه و شعر هاي قبل شعر جوجه جوجه طلايي و ميوه نخور نشسته و سوره توحيد(قل هو ا.. احد) رو به تنهايي ميخوني،البته شايد همه سوره رو بي عيب و نقص و واضح نخوني ولي براي همه قابل فهمه كه چي مي خوني،قربون پسر شيرين زبونم برم   در ضمن ديروز  و ديشب واسه شير ديگه اصلا اذيتم نكردي  و كاملا كنار اومدي با از شير گرفتنت .ممنونم پسرم،خيلي دوست دارم ...
10 شهريور 1393
1236 23 15 ادامه مطلب

بزرگ شدي پسرم...

سلام جيگر مامان. پسرم تا 5 شنبه 6 /6 فقط روزها شير نخوردي و شبها بهت شير ميدادم. اما از 5 شنبه ديگه شبها رو هم حذف كردم.هم ظهر و هم شب موقع خواب و هم وقتي بين خواب بيدار مي شي گريه ميكني و بهونه گيري مي كني .   خيلي ماماني واست غصه خورد ولي چاره اي نداشتم و بايد راه رفتني رو رفت عزيزم. اما ديگه واسه خودت مردي شدي و داري مستقل ميشي ... قربون مرد كوچكم برم ...دوست دارم بينهايت ...
8 شهريور 1393

خانه بازي كودك

سلام پسرم يكي از مكانهاي مورد علاقه شما خانه بازي كودكه .در تاريخ 1393/6/6 باهم رفتيم خانه بازي كودك و فكر ميكنم خيلي بهت خوش گذشت ....دوست دارم بيشتر از اينا برات وقت بزارم ولي شرمندتم .خيلي دوست دارم عشقم... ...
7 شهريور 1393

از شير گرفتن سيد امير علي

سلام گلم ،پسرم ديروز 2/ 6/ 93 استارت از شير گرفتنت رو زدم. يكي دو هفته است كه به اين موضوع فكر ميكنم.ولي هر روز ميگفتم نه و دلم نميامد .ولي چاره اي نيست . تحقيق كردم واسه اين موضوع از نظر اسلامي تو قرآن دوران شير دهي بايد 2سال تمام باشه و تفاوتي بين دختر و پسر در مدت شير دهي نيست...يو همچنين امام صادق (ع) فرمودند: "شير خوارگى بيست‏ ويك ماه است وكمتر از آن ستم است بر كودك." چند آيه از قرآن هست  كه براي از شير گرفتن كودك توصيه شده ،كه همگي مفهومي از خوردن روزي هاي حلالي كه خداوند به ما روزي داده سخن ميگه ،  بعلاوه خواندن سوره بروج كه به سخن امام صادق(ع): "اگر بخواهند کودکی را از شیر جدا کنند و شیر ر...
3 شهريور 1393

سخني با پسرم

سلام گلم ،پسرم. عزيزترينم هر ماه (وهر روز) بزرگ شدنت رو حس ميكنم.دنياي زيباي كودكيت براي من هم زيباست.هر لحظه با ديدنت كودك ميشوم و جان من لبريز مي شود از بودن با تو..هيچ چيز زيباتر و خواستني تر از بودن با تو نيست.آنقدر جا گرفتن تو در آغوشم و شيرين زبانيهايت برايم دلنشين است كه زبانم از وصف آن قاصر است.با آن كه مشتاق بزرگ شدنت هستم دوست داشتم لحظه ها ماندني ميشد . خنديدنت را دوست دارم و آن گوش نوازترين آهنگيست كه تا كنون شنيده ام ؛ صحبت كردنت را دوست دارم و آن زيباترين متنيست كه تا كنون شنيده ام ؛ دويدنت را دوست دارم و آن زيباترين حركتيست كه تا كنون ديده ام ؛ صدا زدنت را دوست دارم و آن زيباترين ا...
23 مرداد 1393

گل پسرم در 21 ماهگي

             پسرم        ماهگيت مبارك.       پسرم ، يك ماه ديگه هم گذشت و  من هزاران بار خدا را شاكرم به خاطر تو فرشته كوچولويي كه با من همراه كرد.ان شاا... هميشه سالم و تندرست و شاد باشي گلم. خيلي دوست دارم...       سلام پسر عزيزتر از جونم. تو اين ماه پيشرفتهايي توي حرف زدن پيدا كردي .جملات طولاني رو هم به خوبي ميگي.بعضي از جمله هات ممكنه فعل نداشته باشه و بعضي ها هم فعل داره.ديروز شامپوت كه خالي شده و برات شستم و داده بودم باهاش بازي كني رو گوشه حال پيدا كرد...
12 مرداد 1393

رمضانی که گذشت

سلام پسرم رمضان امسال هم گذشت .30روز توي گرمترين و طولاني ترين روزهاي سال هم اونقدر زود گذشت كه از باور اون فقط يه خاطره موند و بس. برنامه هاي رمضان شما اينطوربود: هرروز صبح تا ظهر كه طبق روال گذشته خونه عزيز جون بودي. ظهرها اگه صبح خوابيده بودي كه ظهرا خواب تعطيل ؛ولي اگه صبح نخوابيده بودي كه ظهر مي خوابيدي. بعد بيدار شدن شروع ميكردي به بازي و بدو كردن و بالا رفتن از ميز و مبل و ... بعد هم همه لوازم سفره افطار رو ماماني تا لحظه آخر رو اوپن قرار ميداد تا از دست شما در امان باشه . بعد هم من و بابايي افطار ميكرديم و بين افطار كردن 10باري شما رو از روي ميز و مبل مياوردم پايين و بعد هم شما بطري آب رو مي...
6 مرداد 1393

اولين كوتاه كردن مو

سلام پسر خوشكل مامان پنجشنبه پيش، يعني12 تير 93 براي اولين بار موهاي شمارو كوتاه كه چه عرض كنم از بيخ زديم.بابايي موهاتو با ماشين اصلاح يك درجه كمتر از كچلي(يه ذره مو بود)زد.اينقدر بامزه شدي كه نگو  يه سفره يك بار مصرف تو حال انداختم و شما رو وسطش نشوندم بعد تلويزيون رو روشن كردم و برنامه هايي كه دوست داشتي رو از رو فلش برات آوردم(برنامه گل آموز شبكه 5 و باب اسفنجي). بعد حواس شما هم پرت اين برنامه ها شد و بابايي هم تند تند موهات رو كوتاه كرد. از ساعت 6 بعد ظهر تا 6/20موهاي نا نازت پريد...   اين هفته پيشرفتايي هم تو صحبت كردن و شعر خوندنت داشتي پسرم.اونقدر شعر دوست داري كه خودت ...
18 تير 1393
1163 29 12 ادامه مطلب
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به كودك من می باشد