عشق من  سید امیر علیعشق من سید امیر علی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه سن داره
عشق من سید امیر حسینعشق من سید امیر حسین، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

كودك من

واکسن 18 ماهگی

1393/2/11 12:19
556 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم 18ماه از متولد شدنت گذشت .باورم نمیشه .گذشت زمان خیلی سریعتر از اونیه که فکر میکنیم.

3شنبه مرخصی گرفتم وبا بابایی بردیمت بهداشت.تو خوشحال بودی از اینکه این موقع صبح من و بابایی محبتمون گل کرده و اومدیم ببریمت بیرون.

ولی چه بیرونی؟؟

بابایی تورو بغل کرد و خانم بهداشت واکسن اول رو زد تو دست راستت.بعد بابایی پاهات رو گرفت و من دستاتو و واکسن بعدی توی پای چپ.بعد هم قطره فلج اطفال.قربون پسر صبورم برم همون لحظه گریه کردی و زود ساکت شدی، حواست رو به عکس های بچه که روی دیوار بود پرت کردیم. وتو آروم شدی.وزنت که نسبت به پانزده ماهگیت کم شده بود .البته دلیل اصلیش به خاطر 2دور سرماخوردگی و اسهال استفراغی بود که تو این 3 ماه گرفتی.خلاصه بابایی منو و تورو برد خونه و رفت سر کار.تو اول خوب بودی راه میرفتی می دوییدی.بعد خوابیدی و بعد از بیدار شدنت دیگه پاتو نمیتونستی تکون بدی.البته قربونت برم الهی با زم هرجوربود بلند میشدی و راه میرفتی .شده لنگ لنگان...همش تب داشتی و شب تبت شدیدتر شد.تمام شب بیدار بودم و نگرانت که کنه یه وقت تبت بره بالا اون شب کذایی گذشت و صبح بهتر بودی و دیگه از دیروز ظهر تب نکردی .قربون گل پسرم برم پات درد میکنه ولی خوب زیاد به رو خودت نمیاری...خلاصه این مرحله سخت آخرین واکسن هم گذشت امیدوارم همیشه گل پسرم سالم و تندرست باشه. واقعا تحمل دیدن دردو مریضیتو ندارم.حاضرم 10برابر دردت رو به جون بخرم..دوست دارم خیلی بیشتر از اونچه که به ذهن یه آدم میشه برسه.

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به كودك من می باشد