هنرنمایی های امیر حسین😩
امير حسين عزيزم سلام
يه روز كه مهمون داشتيم و من درگير مهمون داري بودم ،مداد شمعي رو كه از خونه بقيه آورده بودي رو برداشتي و اين نقاشي جنگل پريشان رو روي ديوار كشيدي .دم عيدي اين هنر زيبات رو با كمي آب و جوش شيرين تميز كردم و از اين بابت اصلا پشيمون نيستي و بهم ميگي مامان :نگاشي كشيدم ... روي ديوار نبايد بكشم؟ ... توي دفتل بايد بكشم ؟ ... نه نه رو ديوال بكشمواقعا در برابر شيرين زبونيت ديگه جز تسليم شدن كاري نميتونم بكنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی