رمضانی که گذشت
سلام پسرم رمضان امسال هم گذشت .30روز توي گرمترين و طولاني ترين روزهاي سال هم اونقدر زود گذشت كه از باور اون فقط يه خاطره موند و بس. برنامه هاي رمضان شما اينطوربود: هرروز صبح تا ظهر كه طبق روال گذشته خونه عزيز جون بودي. ظهرها اگه صبح خوابيده بودي كه ظهرا خواب تعطيل ؛ولي اگه صبح نخوابيده بودي كه ظهر مي خوابيدي. بعد بيدار شدن شروع ميكردي به بازي و بدو كردن و بالا رفتن از ميز و مبل و ... بعد هم همه لوازم سفره افطار رو ماماني تا لحظه آخر رو اوپن قرار ميداد تا از دست شما در امان باشه . بعد هم من و بابايي افطار ميكرديم و بين افطار كردن 10باري شما رو از روي ميز و مبل مياوردم پايين و بعد هم شما بطري آب رو مي...